درون قهوه یا نسکافه جوشانده و به رنگ قهوه ای درآورید که می توانید همینطور ساده داخل جا تخم مرغی گذاشته و یا دور آن را با ربان تزیین کنید.
سَمَنو یکی از دسرهای سنتی ایرانی و آذربایجانی و ویژه سفره هفت سین نوروزی است. سمنو را از جوانه گندم و آرد درست میکنند. ماده شیرین کننده سمنو شیرهای است که از خرد کردن جوانه گندم گرفته میشود. این شیره با آرد سبوسدار جوشانده میشود.
طرز تهیه
مواد لازم برای ۴ نفر: •
گندم یک کیلو • آرد ۴ کیلو • آب به مقدار لازم
(به نسبت یک کیلو گندم چهار کیلو آرد لازم است) گندم نقرهای شده را چرخ میکنیم و یا میکوبیم بعد مقداری آب روی آن میریزیم و خوب مخلوط کرده آن را از صافی رد مینمائیم و آنها را با دست فشار میدهیم تا عصاره گندم که شیرین است گرفته شود
آرد را در یک ظرف مناسب میریزیم شیره گندم را هم روی آن ریخته بهم میزنیم تا مایه صاف و رقیق شود شیره گندم باید مقداری باشد که مایه را رقیق کند ظرف را روی حرارت ملایم قرار میدهیم مرتب آن را هم میزنیم تا جوش آمده و غلیظ گردد و ته نگیرد و رنگ آن هم قهوهای شود
نکته حساس در پختن سمنو این است که از هم زدن سمنو غفلت نکنیم چون زود ته میگیرد و گلوله میشود پس از آن که سمنو غلیظ شدو غلظت آن مانند ماست معمولی در آمد و رنگ آن هم قهوهای خوش رنگ شد سمنو آمادهاست سمنو به روغن و شکر احتیاج ندارد
وسایل در قدیم
برای پختن سمنو یک دیگ مسین و یک پاروَک (پاروی چوبی کوچک)، لازم است.
پاروَک را با دو دست میگیرند بطوریکه یک دست در بالای آن و دست دیگر در میانه دسته آن باشد.
دیگ مسین را بر روی اجاقی که از دو دیوار ساخته شده میگذارند . این دیوارها از خشت یا آجر است که با گل پوشانیده شدهاست.
برای دیدن بقیه مطالب به ادامه مطلب رجوع کنید
1.آب باران نیسانبارانی که از دهم
خرداد ماه تا آخر خرداد ماه میبارد
2.آرد گندم
3.شیره جوانه گندم:برای بدست آوردن
شیرهٔ جوانه گندم مقداری از دانههای آنرا پس از پاک کردن در کاسهای که در
آن آب نیسان ریخته شده خیس میکنند و سه روز میگذارند تا خوب خیس بخورد
پس از آن ، دانههای خیس خورده را در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و
سه روز میگذارند در آن پارچه بماند پس از این شش روز دانههای گندم جوانه
میزند آنگاه گندم جوانه زده را در سینی بزرگی میریزند و میگسترند و
میگذارند تا جوانه بلند تر شود.
اگر هوا خشک باشد پارچه نازکی را روی سینی میکشند و هر روز کمی از آب باران نیسان به آن میپاشند تا نم دار و جوانهها زودتر بلند شود. تا این هنگام کسی که نماز میخواند حق ندارد که باین گندمها سرکشی کند. گندمهای جوانه زده آنقدر در سینی نگاهداری میشود.
تا سفیدی دنباله جوانهها پیدا شود (بگفته تهرانیها به نقره بنشیند) آنگاه آنها را از سینی بیرون میآورند و در آب نیسان میشویند و پیش از آنکه خشک بشود در هاون میکوبند و پس از چند بار کوبیدن از هاون بیرون میآورند و در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و با دست میچلانند و شیره آن را در ظرفی میگیرند . این عمل پنج بار تکرار میشود.
شیره دست افشار جوانه گندم را به اندازهای که لازم میدانند با آرد گندم میآمیزند (مثلاً برای یک من آرد گندم پیرامون پنج سیر شیره لازم است) اگر شیره به اندازه کافی بدست نیاید به جای کمبود آن آب باران نیسان به کار میبرند.
آداب شب سمنوپزان
شب سمنوپزان ساعت هشت تا نه شب همه زنها دور دیگ نذری گرد میآیند و یکی از آنها کبریتی به دست میگیرد و با گفتن «بسم الله» اجاق را روشن میکند. در این هنگام همه حاضران دعای (زیارت نامه دوازده امام) را زیر لب میخواند.
پس از آنکه دیگ گرم شد صاحب خانه که نذردار اصلی و همچنین پزنده سمنو است پاروک را با دو دست میگیرد و چند دور با آن سمنو را به هم میزند. پس از او زنهای دیگر یکایک همین کار را میکنند. وقتی که سمنو به غل غل افتاد زنهائی که نذر ریختن پسته یا بادام در دیگ سمنو دارند نذری خود را مشت مشت در آن میریزند.
پختن سمنو نزدیک سحر به درازا میکشد ـ پس از آن پاروک را کنار میگذارند و سمنو را «دم» میکنند. آن را پس از شستشوی و گرفتن وضو به نماز میایستند و پیش از آنکه سرخ شود و نماز صبح بخوانند دو رکعت نماز حاجت میگزارند پس از پایان نماز حاجت نشسته میمانند و دستها را گشاده در برابر صورت خود نگاه میدارند و آرزوی خویش را بهوسیله حضرت فاطمه از خداوند خواستار میشوند و شرط میکنند که اگر نیازشان برآورده شود سال دیگر در سمنو پزان دیگری دو یا چند برابر آرد یا پسته یا بادام خواهیم آورد و یا خود سمنو نذری خواهیم پخت
برخی از نذرداران سمنو، عقیده دارند که پس از دم کردن دیگ، «حضرت فاطمه» هم مانند گروه زنان به محل سمنو پزان میآید و در پای دیگ نماز میگزارند و از این رو جا نماز خاصی در گوشهای از آن محل میگسترد که کسی حق نماز خواندن در آن نخواهد داشت .
پس از اینکه نماز و دعا به پایان رسید چند ساعتی میآسایند و سپس دور دیگ گرد میآیند و زن نذردار اصلی در آن را بر میدارد و به سمنوی پخته نگاه میکند که آیا جای سر انگشت یا پنجه حضرت فاطمه در آن ماندهاست یا نه و اگر ببیند بسیار شادمان خواهد شد
آنگاه خود او نخستین ملاقه سمنو را در کاسهای میریزد و حاضران نیز شادی میکنند و کف میزنند و به کشیدن سمنو از دیگ و ریختن آن در کاسهها میپردازند، هر کاسهای را در سینی کوچکی میگذارند و بر آن حولهای میکشند و به خانه یکی از خویشان یا دوستان یا همسایگان میفرستند هر کسی که سمنوی نذری برای او فرستاده میشود پس از دعا بر نذردار و خالی کردن کاسه مقداری شیرینی یا قند و یا نبات در همان کاسه میگذارند و به خانه صاحبش پس میفرستد
دوباره به ایام عید نوروز نزدیک می شویم و باز هم این رسوم هر ساله مربوط به شب عید است که خودنمایی می کند.
در واقع با تغییر نسل ها اعتقادات و بسیاری از آداب و رسوم ها هم عوض می شود، اما با وجود چنین تفاوت هایی مردم هر ساله با انجام آداب رسوم که از قدیم بوده و امروزه تغییراتی کرده است به پیشواز می روند تا عید و تازه بودن سال جدید را به خانه هایشان بیاورند.
آیین و رسومی که سال ها است میان اقوام مختلف ایرانی با شکل و شمایل متفاوت تثبیت شده است.کارهایی از قبیل خانه تکانی، شست وشوی وسایل و لوازم خانه، رسیدگی و تعمیر خانه و خرید لباس شب عید که از واجب ترین مرسومات ایام عید نوروز به حساب می آیند.
خرید پوشاک که البته میان کوچک ترها بیشتر رواج دارد، جزو جذاب ترین و پرهزینه ترین برنامه هایی است که باید برای شب عید انجام شود.
عید نوروز در گذشته ای نه چندان دور، تنها به روز آغاز فروردین محدود نمی شد و به پیشواز رفتن آن شامل جزئیات و ریزه کاری هایی بود که این عید را از اعیاد دیگر متمایز می کرد و رسیدن آن برای همه از پیر و جوان، شادی آور بود.
در آن زمان تقریبا تمام کارهای مربوط به عید، توسط اعضای خانواده انجام می شد که در بیشتر مواقع، همه در یک خانه زندگی می کردند و دست به دست هم داده به خیاطی و خانه تکانی، خرید و پخت و پز می پرداختند، باغچه را صفا داده و گلکاری می کردند و خلاصه با آغاز سال نو، همه با احساس رضایت از نتیجه کوشش های خود، پذیرای مهمانان شده و خود به دیدار فامیل می رفتند و روزهای خوشی را در کنار یکدیگر می گذراندند.
اسفندماه که می آمد، خانه تکانی شروع می شد. آن زمان همه با اسپند، سراغ فروردین می رفتند.پشت تمام پنجره های خانه ها، سبزه بود و گل شمعدانی که همه نشانه آمدن بهار بود.
سمنو فروش ها توی کوچه ها راه می رفتند و داد می زدند و مشتری ها را خبردار می کردند، فرش ها همان جا وسط کوچه ها با تشت و لگن شسته می شد.
مردم موسیقی های فلکلور نوروز را زمزمه می کردند. همه جا لامپ های رنگی روشن می شد و چشمک می زد. جلوی هر مغازه ای هم یک ظرف سبزه می گذاشتند.
تمام این تصویرهای نوروزی را می توانید توی همان حال و هوای «طهران» قدیم تصور کنید. به گزارش برنا، از آغاز ماه اسفند کم کم اندیشه عید نوروز موجب شادی و نگرانی فقرا می شد و در این میان اوضاع کسبه بازار از همه بهتر بود و فصل رونق بازار فرا رسیده بود.
اولین کار که زمان و دقت بیشتری لازم داشت تهیه رخت و لباس نو بود. البسه کودکان معمولا از رنگهای شاد و زنده تهیه می شد که معمولا توسط خانم های خانه دوخته می شد و کفش و کلاه تنها مواردی بودند که از بازار خریداری می شدند.
خانم و آقا هم(در خانواده های متوسط) معمولا به نو کردن چند تکه اصلی لباس خود که شامل چادر گل منگولی و روسری، می پرداختند و در صورت امکان البسه دیگر را شسته و رفو می کردند، یقه ها را آهار می زدند و خلاصه برای سال نو، نو نوار می شدند.
فرا رسیدن عید نوروز برای کودکان از حال و هوایی استثنایی برخوردار بود و اکثر آنان تنها در همین زمان صاحب یک دست لباس نو می شدند و شاید یکی دو اسکناس تانخورده عیدی می گرفتند و برای آن هزارتا نقشه می کشیدند.
ناگفته نماند که در بیشتر موارد این اسکناس ها به جیب والدین می رفت و خرج گوشه ای از اجاره خانه یا یک مورد ضروری دیگری می شد که آنرا به بعد موکول کرده بودند.
هر چند که تهیه لباس نو در بعضی از خانواده های بی بضاعت انجام نمی شد ولی رسم خانه تکانی، فقیر و غنی نمی شناخت و برای انجام شدن آن، تمام وسایل خانه باید بیرون ریخته شده و تمام خانه شسته، جارو و گردگیری و دوبار چیده می شد.
در همین خانه تکانی ها، دو کار مهم انجام می گرفت، یکی دل کندن از لوازم و اسباب کهنه و شکسته بود که پس از یک یا چند سال کار کردن و تعمیر شدن، دیگر نفسهای آخر را کشیده و تنها به درد دور انداختن می خورد و همچنین تغییر و تحول شکل چیدن اثاث منزل که با بیرون ریختن و دوباره چیدن، شکل تازه ای به خانه داده و موجب تنوع می شد.
خانه تکانی در آن روزها وقت بسیاری می گرفت زیرا از تکاندن فرش و گلیم و قالی شروع می شد و با صیقل دادن لوازم فلزی، شسته می شد تا سال بعد که روز از نو، روزی از نو و کسی برای تمیز کردن خانه کارگر نمی گرفت بلکه تمامی کارها را خودشان انجام می دادند.
بعد از خانه تکانی با اشتیاق خاصی انداختن سبزه عید در ظرف های خاص شروع می شد،به این ترتیب که خانم خانه به تعداد جمعیت خانواده مشت مشت گندم یا عدس یا هر دانه سبز کردنی دیگر را برداشته و در ظرفی سفالی می ریخت، این کار باید طوری با دقت انجام می شد که از دستشان دانه ای به زمین نیافتد و در ضمن با هر مشت دانه باید برای سلامتی، خوشی، سعادت و گشایش بخت و مال آن شخص دعا می کردند، هر روز آب می دادند تا سبز شده و برای هفت سین آماده شود و بعد با گلهای پارچه ای تزیین کرده و سر سفره می گذاشتند.
این صحبت های مادر بزرگم است که معمولا هر ساله با نزدیک شدن به عید برایم می گوید تا افکارم را نسبت به خرید لباس های قیمت بالا تغییر دهد;
سالها پیش درست زمانی که مادربزرگ ها و پدربزرگ هایمان در آستانه فرار سیدن ایام عید بودند خانواده ها نقش اصلی را برای تدارک دیدن وسایل مورد نیاز ایفا می کردند.
آداب و رسومات مختلفی که مردم در زمان گذشته از آنها پیروی می کردند با گذشت زمان هنوز هم این آداب انجام می شود،البته کمرنگ تر اجرا می شود. هنوز هم مردم خانه تکانی و خرید های شب عید را انجام می دهند اما به نوعی با گذشته تفاوت هایی را دارد که شور و اشتیاق را به گونه ای دیگر می توان در آن ها دید.
امروز کارهای خانه تکانی بیشتر به عهده مادر است چرا که فرزندان بیشتر مشغول تحصیل و پدر هم سر کار است.رسم و رسومات تا به حدی عوض شده است.
اعضای خانواده گرم زندگی و مشکلاتی هستند تا بتوانند تا پایان عید با دست و پا کردن حقوقی بتوانند خریدی در حد کلان داشته باشند. خرید ها آن چنانی و خانه تکانی ها مثل قدیم نیست و رسم عید دیدنی ها و مهمانی رفتن ها عوض شده است.
با تجملیاتی شدن همه چیز آداب و رسوم هم تغییر کرده است.بچه ها وقتی بزرگ می شوند دوست دارند خودشان برای خرید عید به بازار بروند و میهمانی ها فقط از گران بودن و بهتر بودن سخن می گویند. اما با وجود چنین تفاوت هایی مردم هر ساله با انجام آداب رسوم که از قدیم بوده و امروزه تغییراتی کرده است به پیشواز می روند تا عید و تازه بودن سال جدید را به خانه هایشان بیاورند. با گسترش نسل ها اعتقادات و بسیاری از آداب و رسوم ها هم عوض می شود.
اما باز هم مردم با اشتیاق به سراغ عید نوروز می روند، اعضای خانواده با فرا رسیدن عید و شکر و سپاس از خداوند از این که یک بار دیگر در یکی از سال های نو توانسته اند در کنار هم باشند،خوشحال اند و قدر آن را می دانند.
اگر نخریم، سنت شکنی کرده ایم!
بله عید هم مانند سکه دو رو دارد.
یک رویش همین خانه تکانی و خرید و چهارشنبه سوری و سبزه کاشتن و حاجی فیروز
و ارسال کارت های شادباش و تبریک است و آن روی سکه ی عید هم، هفت سین و
دید و بازدید و عیدی دادن و عیدی گرفتن و مسافرت های نوروزی و و سیزده به
در و سبزه دور ریختن.
انگار همه ی ما را مجبور کرده اند که بخریم، اگر نخریم سنت شکنی کرده ایم، واگر به ویترین لوکس فروشی ها نگاه نکنیم از قافله ی کلاس و تجدد دور مانده ایم و من نمی دانم راز این شیفتگی را... همه ی این مراسم، زیبا و جز» سنت های ماست، اصلا عید و بهار زیباست اما انگار رنگ و بوی عیدهای قدیم را ندارد، انگار نوروز ساده و زیبای ما ایرانیان از حضور پررنگ مدرنیته و اثراتش بی نصیب نمانده است.
خیلی ها حاضرند از رسومات بگریزند، از دید و بازدید فرار کنند و به مسافرت های آن چنانی بروند، انگار از آنچه که می باید در این عصر ماشین به آن نزدیک شویم، دور شده ایم. سال ها پیش خرید می کردیم تا، تازگی را از بیرون و درون لمس کنیم، خانه تکانی می کردیم تا گرد و غبار و آلودگی را از خانه ی آجری و خانه ی دل پاک کنیم و اندوه و فقر را از خود بزداییم.
سبزه می کاشتیم چراکه "در اوستا کاشتن سبزه با کاشتن حقیقت و فضیلت برابر است و از طرفی دیگر کاشت سبزه نماد بازگشت برکت و خرمی به واسطه ی پیروزی جمشید بر اهریمن است"، هفت سین می چیدیم چون عدد هفت در تاریخ و نجوم و تصوف و اسلام و مسیحیت و... مقدس بود و هر سین نشان از چیزی می داد:
"سبزه نماد خرمی، سرکه نماد شادی، سمنو نماد خیر و برکت، سیب نماد مهرورزی، سنجد نماد حیات، سماق نماد مزه زندگی و سیر نماد عافیت وسلامت بود" و گاهی این سین ها جایشان را به سپند و سنبل و سکه می دادند که باز هم هر کدام سرشار از لطف بود. چهارشنبه سوری هم که جای خود دارد. از آتش می پریدیم و می گفتیم:
سرخی تو ازمن، زردی من ازتو، که خود نوعی دعا بود... و خیلی مراسم پرمعنای دیگر که جایشان امروزه خالی است.مراسمی که در ایران این سال ها رنگ باخته و لباس جماعتی را برتن پوشیده که برازنده اش نیست. شاید به این دلیل که ارزش های انسانی تغییر یافته است.
آرامش انسان ها جایش را به آسایش داده است. آسایشی که خیلی ها از آن محرومند.
خرید عید دغدغه ی تجمل گرایان
این روزهای پایانی سال بچه ها دست
دردست مادرها و پدرها، آن چنان به ویترین مغازه ها خیره می شوند که گویی
درد بزرگشان خرید است.
این روزها همه چیز رنگ و بوی خاصی دارد، اما برای بعضی ها سرشار از حسرت و بغض و شرمندگی است...
همه در کوچه ها و خیابان ها با دستان پر به استقبال روزهای شیرین عید می روند. نمایشگاه های مختلف شیرینی،شکلات،آجیل،مبلمان،لوستر و فرش از یک طرف و فروشگاه های پوشاک و کیف و کفش از طرفی دیگر، ناخودآگاه همه را به سمت خود می کشاند.
دراین هیاهو، بازار فروش آنقدر داغ می شود که نمی توان قیمت واقعی اجناس را دانست. مارک گرایی هم که برای خودش داستانی شده است.
کیف و کفش ایتالیایی و لباس ترک و عطرهای فرانسوی طرفداران بسیار یافته و قیمت هایشان نه فقط در این ایام،بلکه همیشه سربه فلک می زند، اما انگار همه ی ما را مجبور کرده اند که بخریم، اگر نخریم سنت شکنی کرده ایم، و اگر به ویترین لوکس فروشی ها نگاه نکنیم از قافله ی کلاس و تجدد دور مانده ایم و من نمی دانم راز این شیفتگی را!
کاش می شد فلسفه ی خیلی کارها را دانست، فلسفه ی تجملات را، فلسفه ی خریدهای گزاف را در حالی که واقعا نیازی به آن نباشد و کاش می توانستیم دراین وانفسای همه گیر سری هم به بعضی ها بزنیم، به نگاه های مشتاق کودکانی که معنای " ندارم" را نمی فهمند، به دل پردرد پدری که حسرت را می بیند و زهر شرمندگی را می نوشند، به دست های خالی مادران تنهایی که بار زندگی را سال ها در همین خانه تکانی های دم عید به دوش کشیده اند تا برق شادی را در چشمان کودکان خود بنشانند، اما ما کجا و این همه تفکرگرایی کجا؟
تا تجمل گرایی و مادی گرایی هست، راه به جایی نمی بریم. مهناز، دختر یکی از ملاکین اصیل و بزرگ از خرید عید درسال های پیش این چنین می گفت:" پدرم از ملاکین بزرگ شهر بود. پول و ابهت اش را کسی در شهر نداشت اما خیرش به همه می رسید. با این حال ما را برای خرید، تنها 2بار در سال به بازار می برد، یک بار آخرتابستان و یک بار آخرزمستان. و من هنوز بنا به عادت پیشین رفتار می کنم."
درقرن 21 ایرانیان به شیوه ی بیگانگان، وسایل تازه ی خود را به خاطر دمده شدن چوب حراج می زنند. چون بنقش رنگ سال است و قرمز پارسال مایه ی آبروریزی است و زیبایی خانه و زندگیشان را زیرسوال می برد! همه ی انسان ها زیبایی را دوست دارند، سعی در زیباشدن و زیبا کردن دارند.
این ویژگی ذاتی، ریشه در سرشت ما دارد، چراکه خداوند، زیبایی مطلق است و انسان ها فطرتا خداجو و زیبایی طلب. اما آن زیبایی که به قول ویل دورانت " زاده ی میل است و نشانه اش اینکه شی مطلوب پس ازآن که به دست آمد زیبایی خود را ازدست می دهد. آنچه می خواهیم برای خوبی آن نیست، بلکه برای آن خوب است که آن را می خواهیم"، خواسته ی والای انسانی نیست...
در آیین های باستانی ایران برای هر جشن و یا مراسم مذهبی خوانی گسترده می شد که در آن علاوه بر آلات و اسباب
نیایش مانند : آتشدان ، ماهروی و برسم ، فراوردهای فصل و خوراکی های گوناگونی نیز بر سر خوان نهاده می شد.
زیرا خوردن خوراک مذهبی یکی از رسم های دینی بود عدد هفت از هفت امشاسپند در دین زرتشتی (اورمزد، وهمن، )
اردیبهشت، شهریور، سپندامذ، خورداد و اَمُرداد) گرفته شده خانواده های ایرانی هفت سین می چینند که حاوی مجموعه ای از نمادهای استقبال از بهار است. هفت سین حداقل باید حاوی هفت عنوان باشد که با حرف سین شروع می شوند
سبزه: تولد دوباره ، حیات نو و
سبز بودن
سمنو: ثروت و فراوانی و وفور
سنجد: عشق
سیر: دارو و درمان و بعنوان ماده ای گندزاد می باشد
سیب: زیبایی و سلامت
سماق: رنگ طلوع آفتاب
سرکه قرمز : سن و صبر و عقل
سنبل: آمدن بهار و نشان دهنده زیبائی
سکه زرد : ثروت
همچنین برسرسفره هفت سین شمع هایی روشن دربرابر آینه قرارمی دهند که نشان دهنده آینده ای روشن است .
تخم مرغ رنگ شده نیز نشانه باروری است .
آینه نیز نمادی از خلقت است .
ماهی قرمز نشانه زندگی است
از دیگر چیزهایی که بر سر سفرهی ایرانیان بوده نان به نماد فراوانی،شیر تازه به نشان غذای نوزادی که تازه متولد شده و شمعدان که شمعها را به احترام آتش روشن میکردند میتوان نام برد.
درشب عید، در بیشتر خانه های ایرانیان ، غذای مخصوص عید یعنی سبزی پلو با ماهی تهیه می شود.
برای طراحی تخم مرغ های رنگی بعد از آنکه آنها را به هر طریقی رنگ کردیدمی توانید با نوارهایی که به شکل زیگزاگ هستند و یا ریشه های رنگی ( کهبرای تولدها در تزیین دیوار استفاده می کنیم ) که قدری آنها را کوتاهکردید لباس سرخ پوستی تن تخم مرغ ها کنید و بعد با ماژیک صورت بچه هایآفریقایی یا سرخ پوست را روی آن بکشید
برای تزیین سبزه و گیلاس ها یا
ظروفی که وسایل هفت سین را روی آن گذاشتید هم از این ریسه ها استفاده کنید (
نقره ای طلایی سرخابی سبز آبی )
برای تزیین سفره ی هفت سین می توانید ایده های خوبی هم از تزیین دستمال سفره بویژه آنهایی که در گیلاس ها هستند بگیرید منتها به جای دستمال های ساده با خرید ساتن یا تافته یا حتی تورهای ساده و گل دار که این روزها پرده فروشی ها و پارچه فروشی ها پارچه های ته توپ را به قیمت مناسبتری میفروشند این تزیینات را استفاده کنید و یا حتی با دستمال های سفره ای طرحدار که این روزها ایرانی و ترکیه ای آن در اکثر جاها عرضه می شود
برای سفره هم می توانید از حریر
های شیشه ای که به صورت پراکنده پولک هایدرشت رنگی روی آن چسباندید ویا
تافته که به صورت چروک روی میز بچینید و یارومیزی های ترمهبرای تزیین سفره ی
هفت سین می توانید با روبان گل رز درست کنید
روبان سایز متوسط را برداشته و یک لبه ی آن را با سوزن کوک بزنید وبعد نخ را بکشید تا چین بخورد یک مفتول باریک را در نظر بگیرید واین روبانچین خورده را مانند گل رز دور آن ببپیچید و انتهایش را با اضافی نخ و چسب مهار کنید این کار تمرین زیاد می خواهد
روش دیگر این است که دوتا نوار روبان هم سایز در نظر بگیرید یکسر آنها رابهم وصل کنید و بعد یکی در میان روی هم بگذذارید مثا اول روبان راست راروی روبان چپ بگذارید و بعد روبان چپ را روی روبان راست و همی طور تا آخرروبان ها بعد یکی از روبان ها را بگیرید بکشیدروبان دیگر در بالا به شکل رز جمع می شود این کار را با نوارهای پارچه ای حریر هم می توانید انجامدهید
طریقه ی در ست کردن پاپیون با روبان برای تزیین سفره ی هفت سین
روبان رادور ۴ انگشت بسته ی دستتان بپیچید بعدروبان را از دستتان در آورده و از وسط نصف کنید با یک قیچی از دو طرف روبان سه گوش ببرید به طوریکه وقتی که تای روبان را باز می کنید
وسط آن یک فرو رفتگی از لبه ی بالایی و یک فرو رفتگی از لبه ی پایینی دارد با یک نخ یا قیطان یک گره روی وسط رو بان محکم بزنید حالامی توانید ورق های روبان را یکی یکی از هم باز کنید اگر روبان را ۳ بار دور انگشتتان پیچیدید حالا یک گل شش پر دارید
تخم مرغ تمام رنگی
از آن جا که رنگ کردن تخم مرغهای سفره هفت سین، هنری سنتی است. شما می توانید با استفاده از رنگهای ساده و طبیعی این عمل را انجام دهیم. به عنوان نمونه اگر تخم مرغ را همراه با علف سبز مانند چمن، اسفناج یا سبزی بجوشانید، سبز می شود.
اگر با پوست پیاز بجوشانید، زرد
رنگ یا (پوست پیازی) می شود. اگر با چغندر بجوشانید، سرخ رنگ می شود و اگر
تخم مرغ را در پارچه ای که رنگ
پس می دهد، بگذارید و روی آن نخ بپیچید و
بجوشانید، شکل زیبایی حاصل می
شود.
اگر با مداد شمعی، روی تخم مرغ نقاشی رسم کنید و چند ثانیه داخل رنگ بگذارید، از آن شکل زیبایی به دست می آید.
ابتدا به وسیله مداد شمعی
تصاویری از گل روی تخم مرغ نقاشی کنید و
قسمت میانی پوسته تخم مرغ را به
صورت نواری سفید بگذارید و دو سر تخم مرغ
را درون رنگ بنفش روشن فرو
کنید.
همچنین می توانید به وسیله مداد شمعی روی بدنه تخم مرغ خطوط عمودی رسم کنید و آن را درون رنگ زرد فرو ببرید.
تزیین تخم مرغ به شکل خرگوش
برای تزیین تخم مرغ به شکل
خرگوش، ابتدا چهره خرگوش را با مداد شمعی
نقاشی کنید و سپس آن را درون
رنگ صورتی فرو ببرید و از کاغذ صورتی به شکل
دوگوش ببرید و این گوشها را
با چسب به قسمت بالای تخم مرغ بچسبانید و دو
چشم مشکی و یک بینی نقاشی
کرده و آن را داخل یک تخم مرغ خوری که زیاد گود
نباشد، بگذارید، سپس
روبانی صورتی را به شکل پاپیون در آورید و به لبه یا
پایه تخم مرغ خوری
وصل کنید.
تزیین تخم مرغ به شکل خروس
برای تزیین تخم مرغ به شکل خروس، ابتدا تخم مرغ را درون رنگ زرد فروکنید و سپس با کاغذ قرمز به شکل تاج خروس بریده، بالای تخم مرغ بچسبانید و با کاغذ نارنجی یک نوک و با کاغذ قرمز زایده زیر گلوی خروس را بچسبانید. سپس با استفاده از کاغذ آبی و یا سبز دمی قیچی کنید و روی تخم مرغ بچسبانید. برای کشیدن چشم خروس هم می توانید از یک مروارید مشکی استفاده کنید و یا با روان نویسی مشکی چشم آن را رسم کنید.
این آقا خروس را داخل تخم مرغ خوری که مقداری شکر یا نمک در آنریخته اید، قرار دهید و با روبان ریش، ریش شده به پایه آن گره بزنید.
اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین و شگون، از روزگاران کهن، در همه خانه ها و در بین همهً خانواده ها مرسوم است.
در ایران کهن، " بـیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله ( گیاهی است از تیرهً مرکبات، که ساقه آن به 50 سانـتی متر است )، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش میکاشتـند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگی به هر سو می پراکندند ".
و ابوریحان نقـل می کند که : " این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رویـیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند ".
امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و ... می کارند. موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین " بایستی سبزه بگذارند.
در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی که برای " سیزده بدر " از خانه بـیرون می روند، در آب روان می اندازند.